خیلی وقتها بین افرادی که کتاب می خوانند و دوستانی که با کتاب بیگانه هستند بحث در می گیره. غالبا بیگانگان با کتاب استناد می کنند که خواندن کتاب به تنهایی کافی نیست و باید عمل هم کرد. ولی افرادی که کتاب می خوانند نه تنها خواندن کتاب را سرگرمی خود معرفی می کنند یادگیری نگارش و اصول را نیز مطرح می کنند.

نگاه من طور دیگری است

به نظرم خواسته یا ناخواسته وقتی کتاب می خوانیم با منطق آشنا می شویم و در این صورت ذهنمان جستجوگر می شود و آنگاه هر صحبتی را به راحتی قبول نمی کنیم. به این معنی که رفرنس دادن و پایه و مبنا داشتن را یاد می گیریم و هر حرفی را به راحتی قبول نخواهیم کرد.

افرادی که به مطالعه کردن عادت کرده اند را نمی توان با حرفهای بی اصول به بازی گرفت.

به نظرم علاوه بر تمام مزایای مطالعه، اینکه عادت به قبول کردن حرفها با رفرنس و مدرک کنیم، بسیار مهم است.