بسیاری از ما درک درست و واضحی از فقر نداریم. شاید هم بستن چشم هایمان را به دیدن ترجیح می دهیم و پاک کردن صورت مساله را بیشتر به نفع فکر و ذهن و آرامش مان می بینیم.

حتما در هنگام خرید با صورت شرمنده پدری که در مقابل فرزندش مقاومت می کند مواجه شده ایم. یا نداشتن لوازم التحریر دانش آموزان را دیده ایم. یا خرید خوراکی جزئی مادری از مغازه را دیده ایم.

اگر به حاشیه شهرها رفته باشیم ، وضعیت زندگی افراد را مشاهده می کنیم. با کمی سرک کشیدن به جزئیات با نکات بیشتر و بدتری نیز روبرو می شویم. ولی اینجا چند نکته وجود دارد:

  • آیا باید در حد خودمان کمک کنیم یا خیر؟ آیا این پاسخ که ما مگه چند نفر را می توانیم کمک کنیم کافیه؟
  • آیا کمک ما باعث سلب مسئولیت مسئولین می شود؟
  • اینکه ما هم مشکلات خودمان را داریم، جواب مناسبیه؟
  • دادن لباس های دست دوم به آنها کافیه؟

 

بسیاری سوالات و ابهامات دیگر نیز در فکر ما گذر می کند.

با وضعیت بد اقتصادی مردم، آیا یک بیماری سخت زندگی یک فرد را بطور کامل دگرگون نمی کند؟ هزینه های درمان را مطلع هستیم؟

به نظر اینجانب هیچ کس نمی تواند از خود سلب مسئولیت کند. درد وجود حتی یک فقیر در جامعه را باید همگی حس کنیم و مانند دردی که در خانواده خودمان هست با آن برخورد کنیم.

امیدوارم فقر و نداری از جامعه رخت بربندد و شاهد وضعیت بهتری باشیم.