خیلی وقتها با خودم می گفتم چی می شد اگه ...

 

یعنی یه جورایی در گذشته باقی مونده بودم و همش حسرت گذشته را می خوردم. بعدا به این نتیجه رسیدم که اگر بخوام همیشه در گذشته باقی بمونم ، آینده ای هم نخواهم داشت. کم کم تونستم از گذشته خلاص بشم و فقط از گذشته درس بگیرم. 

 

حالا سعی می کنم نگاهم فقط به آینده باشد و فردا نیز حسرت امروز را نخورم.

 

هر کاری که به نظر صحیح است را انجام می دهم و از لحظه لحظه رندگی ام در حد توانم استفاده می کنم.

 

امیدوارم هیچکدام از ما در گذشته باقی نمانیم.